تحلیل ساختاری طرح داستان کیومرث بر اساس الگوهای تودوروف، برمون و گریماس
نویسندگان
چکیده
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد و با ارائه ی شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگوهای پردازش اثر ادبی کمک کند. گروهی از منتقدان ساختارگرا به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند. از جمله «تزوتان تودوروف»، «کلود برمون» و «گریماس» با ابداع نظام های مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، هر یک طرحی ،بر پایه ی چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها ،پیشنهاد می کنند. در پژوهش حاضر طرح داستان کیومرث (از شاهنامه فردوسی) به عنوان یکی از اجزاء تشکیل دهنده ی آن، بر اساس الگوهای این ساختارگرایان، بررسی و تحلیل شده است. هدف این پژوهش شناساندن هر چه بهتر نظریات تودوروف، برمون و گریماس و بررسی میزان انطباق داستانی از شاهنامه با پژوهش های آنان و تحلیل ساختار آن داستان بر پایه آن نظریات است.روش تحقیق کتابخانه ای و تحلیلی است و نشان می دهد که ساختار روایی داستان کیومرث با نظریات ساختارگرایان مورد بحث منطبق است.
منابع مشابه
تحلیل ساختاری داستانهای «زن زیادی» و «الزوار» بر اساس نظریه ساختارگرایانه تودوروف و برمون
پیشرفتهای نقد ادبی معاصر منجر به ایجاد مکتب ساختارگرایی با الهام از نظریات فردینان دو سوسور گردید. در عصر حاضر تحلیل ساختاری یکی از مهمترین روشهای تحلیل داستان کوتاه به شمار میآید. ویژگی این روش در آن است که محقق پدیدههای گوناگون علم خود را به طور جداگانه و مستقل از یکدیگر مورد مطالعه قرار نمیدهد بلکه همواره میکوشد تا هر پدیده را در ارتباط با سایر پدیدههایی که...
متن کاملتحلیل ساختاری طرح داستان «از خم چمبر» دولت آبادی بر اساس الگوی گریماس
گریماس و دیگر معنا شناسان مکتب پاریس بر این باورند که واقعیت، همواره گریزنده است و عوامل بیرونی دخیل در پدید آمدن روایت و ریشه های واقعی آن همواره مبهم اند. بر این اساس روایت، گونه ای شبیه سازی از واقعیت یا شبه واقعیت است. گروهی از منتقدان ساختارگرا به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند. از جمله «گریماس» با ابداع نظامی مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، طرحی، ...
متن کاملتحلیل ساختاری طرح داستان «از خم چمبر» دولت آبادی بر اساس الگوی گریماس
گریماس و دیگر معنا شناسان مکتب پاریس بر این باورند که واقعیت، همواره گریزنده است و عوامل بیرونی دخیل در پدید آمدن روایت و ریشه های واقعی آن همواره مبهم اند. بر این اساس روایت، گونه ای شبیه سازی از واقعیت یا شبه واقعیت است. گروهی از منتقدان ساختارگرا به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند. از جمله «گریماس» با ابداع نظامی مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، طرحی، ...
متن کاملتحلیل ساختاری حکایات بوستان سعدی بر اساس الگوی تودوروف و برمون
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد و با ارائه ی شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگوهای پردازش اثر ادبی کمک کند. این پایان نامه به «تحلیل ساختاری حکایات بوستان بر اساس نظریات دو تن از ساختارگرایان به نام های تزوتان تودوروف و کلود برمون» که با ابداع نظام های مبتنی بر نمایش شکل وار...
15 صفحه اولتحلیل ساختاری شعر «عقاب» خانلری و «خانة سریویلی» نیما¬یوشیج براساس نظریه¬های برمون و گریماس
تحلیل ساختاری شعر «عقاب» خانلری و «خانة سریویلی» نیما¬یوشیج براساس نظریه¬های برمون و گریماس محمود آقاخانی¬بیژنی*/ دکتر اسماعیل صادقی**/ دکتر مسعود فروزنده*** چکیده روایت بستری مناسب برای گزارش ترتیب واقعی رویداد¬ها¬ست. در پژوهش حاضر طرح شعر «عقاب» خانلری و «خانة سریویلی» نیما¬یوشیج به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهندة آنها، از دیدگاه برمون و گریماس بررسی و تحلیل شده¬اند. علت توجه به این دو شعر روا...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
مطالعات داستانیجلد ۱، شماره ۱، صفحات ۸۳-۹۵
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023